نحوه ایستادن پل نیومن... و من در فیلم « هاد » !
نحوه ایستادن پل نیومن... و من در فیلم « هاد » !
شنیدم امسال در جشنواره فیلم فجر قرار است از پل نیومن(1925-2008) هنرپیشه تازه درگذشته امریکایی تقدیر شود به این انگیزه، مطلبی را که قبلا در باره او و یکی از فیلمهایش: "هاد / Hud " در نشریه طنزوکاریکاتور نوشته بودم در اینجا نقل می کنم که شاید به خواندنش و شاید هم به نخواندنش بیارزد!!:
یادم می آید در زمان کودکی من و در سالهای 1343 یا1344 فیلمی با اسم عجیب "هاد" در سینماهای تهران اکران شد که علیرغم چشمگیر بودن پوستر و آفیش فیلم، من نتوانستم فیلم فوق را ببینم چون اصلاً به گروه خونم و به سن و سالم نمی خورد که چنین فیلم های سنگینی را ببینم. من آنموقع ها به اقتضای سنم و مثل اکثر همسن هایم، طرفدار فیلمهای بزن بزن اکشن تاریخی و یا وسترن ( کابویی) بودم! فیلم فوق یک فیلم سیاه و سفید بود محصول 1963 میلادی با بازیگری پل نیومن ، پاتریشیا نیل، ملوین داگلاس که برنده سه جایزه اسکار شد و همه اسکار بردند غیر از خود نیومن!.
اما چون پوسترخاص فیلم در من تاثیر گذاشته بود از کودکی تا بزرگسالی مدام حس کنجکاویم مرا تحریک می کرد که روزی سر از کار این فیلم و جناب "هاد" در بیاورم... تا اینکه سر انجام بعد از چندین سال انتظار، یکی دوبار به صورت نصفه و نیمه در کانالهای مجاز! ماهواره توانستم این فیلم را ببینم و پی ببرم که "هاد" قهرمان فیلم نیست بلکه یک ضد قهرمان است!... از فضاهای نوستالژیک فیلم، کادیلاک سواری و کلاه کابویی پل نیومن، فضای مزرعه و صحرا و گله و سایر صحنه های این فیلم هم خیلی خوشم آمد. همه بازیگران این فیلم هم عالی بازی کرده بودند. اما طفلک پل نیومن که نقش اصلی فیلم را هم ایفا می کرد و خیلی هم جوش می زد! فقط کاندیدای جایزه اسکار شد و از خود اسکار بی بهره ماند. اما در عوض، دوبازیگر دیگر فیلم یعنی: خانم نیل و آقای داگلاس و فیلمبردارش جمس ونگ به خاطر فیلمبرداری سیاه و سفید هنرمندانه اش، سه نفری اسکار گرفتند.
موضوع فیلم درباره فروپاشی اخلاقی در جامعه مدرن تگزاس و درگیری یک پسر بی اخلاق با پدر با اخلاقش است. پل نیومن در نقش "هاد" جوانی شرور، بی اعتقاد و بی اخلاق است که به هیچوجه با عقاید پدرش که یک مزرعه دار و گله دار پرهیزگار و درستکار است، موافق نیست. خانم خدمتکار خانه پدر هم که این وسط آتش بیار معرکه است! و ماجراهایی هم در این خصوص می گذرد که بماند!... در آخر، گاوهای گله، به بیماری کشنده ای مبتلا می شوند ( که 50 سال بعد معلوم می شود نامش جنون گاوی بوده!) جر و بحث « هاد » با پدر بالا می گیرد. هاد قصد آب کردن گله را دارد اما پدر معتقد است گله را باید از بین برد چون ناقل بیماری هستند...
همه این حرفها را گفتیم تا به این جا برسیم که من در آن سالها که ده یازده ساله بودم طوری تحت تاثیر پوستر این فیلم و گرافیک آن و بخصوص نحوه ایستادن هاد ( پل نیومن ) قرار گرفته بودم که همیشه سعی می کردم خودم هم جلوی آینه اونجوری بایستم! دست به کمر و با پاهای باز و یک وری!!... و همین فیگور و نحوه ایستادن ما دونفر! بود که به طور آگاه یا ناخودآگاه در آینده کاری من و بر روی فیگور و آناتومی آدمهایم در کاریکاتور هایم تاثیرش را گذاشت و برای همین، من همیشه در خوش اندام بودن کاراکترهایم تاکید دارم!... ( البته به خیال خودم!)
و اما نکته جالب تر اینکه در آنزمان تب فیلم هاد به خاطر اسم خاص آن، طوری فراگیر شده و به قدری اسم عجیب این فیلم بر سر زبانها افتاده بود که یک عکاسی در محله سمنگان نارمک اسم مغازه عکاسی اش را فتو هاد گذاشته بود و این اسم سالیان سال بر روی این عکاسی ماند و بعد که انقلاب شد و اسم های خارجی و غربی از سردر مغازه ها جمع شد . صاحب عکاسی، با ذوق و ابتکار خاصی بلافاصله اسم عکاسی اش را از هاد به حاد تغییر داد تا هم ، قافیه را حفظ کند و هم قافیه را نبازد! یعنی هم از اسم سابقش زیاد دور نیفتاده باشد و هم رعایت شرایط و فضای انقلابی آن سال ها را کرده باشد!