در غروب يکي از روزهاي  تابستان سال 1356  قرار بود آنتوني کوئين Anthony Quinn  هنرپيشه سرشناس و دو اسکاره امريکايي  براي بازي در فيلم « کاروانها » وارد تهران شود و من به اتفاق عکاس  نشريه اطلاعات هفتگي و خبرنگار مجله کاريکاتور،  در فرودگاه مهرآباد به استقبال او رفته بودم . پس از اينکه هواپيماي او با ساعتها تاخير، در دل  نيمه شب در باند فرودگاه نشست و من  سرانجام او و همسرش را هنگام ورود به سالن فرودگاه ديدم، ابتدا محو قد بلند و سبيل! آنتوني کويين  شدم که تيپ و قيافه جديدي به او بخشيده بود. بعد که از حالت شوک خارج شدم ، با اعتماد به نفس، جلو رفتم و دو کاريکاتوري را که از چهره او کشيده بودم به او دادم و تقاضا کردم که آنها را براي من امضا کند.
و او- که بعداً فهميدم خودش نقاش چيره دست و هنرشناس قابلي بوده است- در نهايت فروتني و تواضع و عليرغم خستگي سفر، با ماژيکي که به او دادم کارها را برايم امضا کرد. يادم است  او وقتي که به کاريکاتور هايش نگاه مي کرد لبخندي بر لبانش نقش بست و سپس با همان لبخند، نگاهي به چهره من کرد و دو سه کلمه به انگليسي گفت که من بسکه هول شده بودم نفهميدم چه گفت.اما چون خارجي ها معمولا زياد اهل تعارف و رودر بايستي نيستند، فکر کنم  کلمات او و ميميک چهره اش نشانگر رضايت او از کاريکاتورش بود ( يعني اميدوارم بعد از سي و اند سال، برداشت من درست بوده باشد!).
خبرنگاران نشريات گوناگون از صحنه برخورد هنري و کاريکاتوري آنتوني کوئين با من، عکس و گزارش تهيه کردند و خبرنگار سينمايي روزنامه کيهان همانشب در فرودگاه،  مرا براي کار در روزنامه کيهان دعوت کرد و خلاصه کم مانده بود سرخواستن  من دعوا شود!! ( که بعدا سر نخواستنتم دعوا شد!)
از شوخي گذشته، من در اصل بايد کاريکاتوريست شدنم را مديون آننوني کويين باشم! و  آنشب  از اينکه او مرا و کارهايم را تحويل گرفته بود، خيلي خوشحال بودم.. البته آنزمان که او به ايران آمد، گويا فيلم پيامبر(ص) را بازي کرده بود اما فيلم مزبور هنوز به ايران نيامده بود و بعداز انقلاب در اوايل سال 58 فيلم پيامبر در سينما فرهنگ اکران شد... و من در آنزمان آنتوني کوئين را به خاطر فيلم هاي جاده، زنده باد زاپاتا و آخرين قطارگان هيل دوست مي داشتم... آنتوني کوئين به خاطر ايفاي نقش حمزه عموي حضرت پيامبر ( ص ) و همچنين نقش عمرمختار انقلابي مسلمان ضد استعمار، در ايران و کشورهاي مسلمان از محبوبيت ويژه اي برخوردار است.....روحت شاد آنتوني کويين که از ما يک "کاريکاتوريست" ساختي که بعدا با وجوديکه "بيکاريکاتوريست" شد، اما از رو نرفت! (يعني تا اين لحظه...)